دردواره
سلام نشناختید مرا ؟؟... از وقتی رفتید همین شکلی شدم ... کم حوصله و عصبی ... سرد و اخمو .... عوض شده ام نه ؟؟... خب احتمالا به خاطر دوری شماست وقتی یک "هو" میذارید میرید همین میشه دیگه ... ادم شوکه می شه بهت زده می شه همینجوری می مونه و با خودش فک می کنه که چرا اینجوری شد... دیگه درست نمی تونه زندگی کنه... اشتباهاشو هی تکرار می کنه ... بله تقصیر شماست ... شایدم نه ... شاید تقصیر منه ... اره من مقصرم... نباید بهتون وابسته می شدم... باید به حرف خدا گوش می کردم ... باید می فهمیدم که یه روز بالاخره می رید... یعنی مجبورید که برید ... سنت خدا اینه ... حالا هم دیگه برام فرقی نمی کنه... التماستان نمی کنم .. دیگر عادت کرده ام به این زندگی ... بهتر و وفادارتر از شما را پیدا می کنم ... بالاخره خدا رو تو زندگیم پیدا می کنم .. شما هم بروید و خوش باشید ...... روزهای خوب زندگی من !!! پ.ن : 1. خداوند خلف وعده نمی کند 2. خداوند وعده داده است که "ان مع العسر یسرا" پس نتیجه می گیرم که هنوز می شه به زندگیم امید داشته باشم پ.ن2: اینطوری نگام نکنید ... یه زمانی ادم شاد و خوشحالی بودم اما یکدفعه ... نمی دونم چی شد ...